ناصر مومنی؛ محمد جواد صافیان
چکیده
یکی از مهم ترین مسایل مورد توجه بشر «اصل» اینهمانی است. مراد از این "اصل" چیست؛ چگونه آغاز گرفت؟ آیا اساساً بحث از آغاز چیزی- در اینجا «اصل» اینهمانی- امکان پذیر است؛ آیا اصول، اموری هستند که به مرور زمان آشکار و یا کشف می شوند؟ متفکران اولیه یونان هر یک با معرفی عنصر اولیه، بطور ضمنی نگرش خود نسبت به مسائلی چون وحدت و کثرت ...
بیشتر
یکی از مهم ترین مسایل مورد توجه بشر «اصل» اینهمانی است. مراد از این "اصل" چیست؛ چگونه آغاز گرفت؟ آیا اساساً بحث از آغاز چیزی- در اینجا «اصل» اینهمانی- امکان پذیر است؛ آیا اصول، اموری هستند که به مرور زمان آشکار و یا کشف می شوند؟ متفکران اولیه یونان هر یک با معرفی عنصر اولیه، بطور ضمنی نگرش خود نسبت به مسائلی چون وحدت و کثرت و همانی و نه آنی را نشان دادند. ادراکی که در ابتدا بصورت ثبات و عدم تغیّر عنصر نخستین در طی زمان بود. در واقع این بیتغیّری عنصر نخستین در طی زمان تعریف آنان از این همانی بود؛ امری که بیشتر بصورت وحدت آرخه ادراک می شد. تلاش آنان در تفسیر عالم بدون تمییز مفهوم منطقی «اصل» ، در نهایت به قوام«اصل اینهمانی» منجر گردید. اصل که علی رغم اهمیت انکار نشدنی آن، بستری گردید تا از خلال آن، وجود تنها به مثابه موجودات تلقی گردد. تلاش می شود تا با بررسی سرآغازهای یونانی در یابیم آنچه را که تفکر یا فلسفه یونانی می نامند، چیست. این کار با بررسی چند تن از مهمترین فلاسفه پیش سقراطی انجام می شود. اما برای این کار مقدمه ای در باب نگرش و نحوه تفکر یونانی لازم است.
ناصر مومنی؛ مهدی گنجور
چکیده
هرچند در قرآن و دیگر کتابهای آسمانی وروایات متعدد مثل و مانند از خدای یکتا نفی شده است، اما درعین حال به داشتن مثال توصیف گردیده است. تمثیل نفس به خدا در تعابیر عرفا پررنگتر شده و با عبارتهای گوناگون به کار رفته است. دراین بین ملاصدرا، با بهره گیری ازآموزههای دینی وعرفانی، به نمونهانگاری نفس انسانی توجه خاص داشته ودرآثار متعددخود ...
بیشتر
هرچند در قرآن و دیگر کتابهای آسمانی وروایات متعدد مثل و مانند از خدای یکتا نفی شده است، اما درعین حال به داشتن مثال توصیف گردیده است. تمثیل نفس به خدا در تعابیر عرفا پررنگتر شده و با عبارتهای گوناگون به کار رفته است. دراین بین ملاصدرا، با بهره گیری ازآموزههای دینی وعرفانی، به نمونهانگاری نفس انسانی توجه خاص داشته ودرآثار متعددخود ضمن طرح این مسأله ازآن نتایج دوسویه میگیرد. از آن جا که نفس آدمی ازجهت ذات، صفات وافعال نمونة خدا درنظر گرفته شده است، با شناخت نفس میتوان خدا را بهتر شناخت، همچنان که با شناخت خدا به خودشناسی و نتایج دیگر میتوان رسید. .نکتة قابل تأمل اینکه کاربرد این تلقی توسط ملاصدرا، سنجیده ودقیقاٌ روشمند است و پیامدهای هستیشناختی، انسانشناختی و معرفتشناختی متعددی دربردارد، به گونهای که به نظر میرسد، ارزش تفهیمی و اقناعی آن درحل برخی ازمسائل فلسفی واعتقادی، بسی فراتر از استدلالهای عقلانی باشد و در مواردی حتی جای خالی دلیل عقلی یقینآور را پرکرده و یا بر کا ستی های آن پرده افکنده است.
محمد جواد صافیان؛ ناصر مومنی
چکیده
در تفکر جدید، آدمی به فاعل شناسا تبدیل شده است و جهان به امتداد صرف و متعلّق شناسایی. حاصل این تفکر، جدایی بین عالم و آدم و بیگانگی آدمی از جهان است. تلاش هیدگر آن است که بار دیگر بین جهان و انسان قرابتی را که تا پیش از دورة جدید وجود داشته است، احیا کند، چرا که از جمله مهمترین ویژگیهای دورة جدید، سوبژکتیویسم (اصالت فاعل شناسا) است که ...
بیشتر
در تفکر جدید، آدمی به فاعل شناسا تبدیل شده است و جهان به امتداد صرف و متعلّق شناسایی. حاصل این تفکر، جدایی بین عالم و آدم و بیگانگی آدمی از جهان است. تلاش هیدگر آن است که بار دیگر بین جهان و انسان قرابتی را که تا پیش از دورة جدید وجود داشته است، احیا کند، چرا که از جمله مهمترین ویژگیهای دورة جدید، سوبژکتیویسم (اصالت فاعل شناسا) است که خود باعث شده تا این بیگانگی معنایی مضاعف پیدا کند. لذا وی بهویژه در دورة متأخر تفکر خویش میکوشد تا با تأمل در معانی حقیقت، سکنی گزیدن، ساحت قدس، زبان و عالم بر این دوگانگی غلبه کند. عالم در نظر او واجد چهار وجه است: فانیان (انسانها)؛ قدسیان؛ آسمان؛ زمین. آدمی با فراخوانده شدن از سوی هستی در زمین، زیر آسمان و در قرب ساحت قدس سکنی میگزیند.